گزارش نشست علمی اندیشههای فلسفی امام خمینی(قدسسره)
به مناسبت دههی فجر، و در آستانهی چهل و ششمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، نشست علمی با عنوان «اندیشههای فلسفی امام خمینی (قدسسره)، به همت پژوهشکدهی فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار گردید.
در آغاز این نشست و پس از تلاوت آیاتی از قرآن مجید، حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید محمود صادقی، به عنوان دبیر علمی این نشست، به صورت مختصر به شخصیت فلسفی امام خمینی (قدسسره) پرداخت. وی در این بخش از نشست، امام خمینی را بزرگترین و تأثیرگذارترین اندیشمند جهان اسلام در دورهی معاصر توصیف کرد که شخصیتی جامع الاطراف دارد و ابعاد مختلفی شخصیت او را شکل میدهد؛ در حقیقت امام منظومهای متقارن از فقه، اصول، عرفان، فلسفه، کلام و… را در درون خود دارد دهند که با نهایت تأسف باید گفت که شخصیت «فلسفی عرفانی» ایشان به دلایل نامعلوم، با بیتوجهی اهل تحقیق مواجه شده است و به خصوص شأن یا بُعد فلسفی ایشان به گونهای نادیده گرفته شده است؛ و این در حالی است بعد فلسفی و عرفانی، مهمترین بعد شخصیت ایشان محسوب میشود.
دبیر علمی این نشست تأکید کرد: این مسئله در صورتی روی میدهد که امام خمینی (قدسسره) حدود بیست سال از عمر شریف خود را به تدریس فلسفه پرداخته است، و جالب آنکه در طول این مدت طولانی، یک دورهی کامل اسفار (به غیر از جواهر و اعراض) و دست کم سه دوره شرح منظومه را تدریس کرده است. افزون بر اینکه بخشهایی از اسفار را به صورت مکرر درس گفتهاند.
دکتر صادقی در ادامه به معرفی استادان درس فلسفه امام پرداخت و گفت: در مقدمهی کتاب تقریرات فلسفه امام که توسط مرحوم سید عبدالغنی اردبیلی تقریر شده، و به دورهی سوم از تدریس شرح منظومه امام اختصاص دارد، شخصیتهای بزرگی چون مرحوم میرزاجوادآقا ملکی تبریزی، مرحوم میرزاعلیاکبر حکمی یزدی، مرحوم آیتالله رفیعی قزوینی، و مرحوم آیتالله محمدعلی شاهآبادی، به عنوان اساتید فلسفه امام معرفی شدهاند؛ لیکن با توجه به سال ورود امام به قم (۱۳۰۱شمسی) و سال رحلت مرحوم میرزاجوادآقا ملکی تبریزی (۱۳۰۴ش) و مرحوم میرزاعلیاکبر یزدی (۱۳۰۵ش) این دو نفر نمیتوانند از اساتید فلسفهی امام به حساب بیایند؛ در حقیقت امام به مدت چهار سال در درس شرح منظومهی مرحوم آیتالله رفیعی قزوینی شرکت کرده، و تنها چند روزی را در درس حکمت متعالیه یا اسفار مرحوم رفیعی قزوینی شرکت کردند، و بقیه مباحث اسفار را به صورت مباحثه با مرحوم میرزا خلیل کمرهای خواندهاند که این نیز نشان هوش سرشار ایشان در یادگیری فلسفه است. ایشان البته بعدها شاگردان بزرگی را هم تربیت کردند که مرحوم شهید مطهری، مرحوم آیتالله منتظری، مرحوم آیتالله سید جلال آشتیانی، مرحوم مقبرهای، مرحوم حجت همدانی، دو برادر از منطقه سده اصفهان، مرحوم حائری یزدی و … از جملهی ایشان هستند.
دبیر نشست علمی اندیشههای فلسفی امام خمینی (قدسسره) در پایان بر این نکته تأکید کردند که امام خمینی در فلسفه و مباحث آن، صاحبِ نظر، و دارای نوآوری، یا به تعبیر دیگر آرای جدید هستند، و ما در این نشست در پی بیان همین نوآوریها یا آرای جدید فلسفی امام هستیم که در کتابهای مختلف ایشان آمده است.
دکتر سید محمود صادقی دبیر علمی نشست، در ادامه دکتر محمدرضا غفوریان را دارای تألیفات مختلف دربارهی اندیشههای فلسفی امام خمینی معرفی کرد و از ایشان دعوت کرد تا به موضوع نوآوریها و آرای فلسفی جدید و متفاوت امام خمینی بپردازد.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدرضا غفوریان نیز ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این نشست در آغاز به صورتی گذرا به تاریخ تحصیل و تدریس فلسفه توسط امام خمینی پرداخت. وی در بخش نخست سخنان خود به این نکته توجه داد که امام خمینی از قبل از هزار و سیصد و هشت تا اواخر سال هزار و سیصد و بیست و هشت شمسی به تدریس فلسفه و عرفان اشتغال داشته و طی آن، در ادوار مختلف، شاگردانی را تربیت کرده اند که اخوان حجت همدانی شاگردان دورهی اول فلسفهی ایشان بوده که در سال هزار و سیصد و هجده، در اثر فشارهای عصر پهلوی اول، قم را ترک کرده و به تهران مهاجرت کردهاند.
دکتر غفوریان، امام خمینی را به احتمال قوی مهمترین مدرس فلسفه در حوزه علمیه قم در این سالها معرفی میکند، و در پاسخ به این پرسش که چرا این درس از سوی ایشان تعطیل شده، با نقل خاطرهای با واسطهی مرحوم حاج سید احمد خمینی از امام، این گونه پاسخ میدهد که امام خود در پاسخ به این پرسش، دو علت را عامل تعطیلی درس فلسفه معرفی کردهاند؛ نخست آنکه چند بار این درس را تدریس کرده بودند، و به نوعی از تکرار آن خسته شده بودند، و دیگر آنکه شاگرد خوب و قابلی هم پس از این نیافته بودند.
دکتر غفوریان در ادامهی نشست علمی اندیشههای فلسفی امام خمینی، به نوآوریها و آرای جدید فلسفی امام خمینی (قدسسره) پرداختند، و در آغاز به این نکته توجه دادند که این نشست مجال بررسی دقیق هر یک از این آراء نیست و از این رو ما در این جا به صورت گذرا عنوانهای این مباحث را بیان میکنیم، تا اهل تحقیق در محل مناسب، به هر یک از این عنوانها بپردازند.
غفوریان تأکید میکند که این آرای فلسفی، برخی در کتاب تقریرات فلسفه، و برخی در کتاب طلب و اراده، برخی در کتاب شرح چهل حدیث، و بخش بسیاری از آن نیز در کتابهای اصولی امام آمده است؛ امام در مباحث اصولی خود، هر جا که لازم میدیدهاند ورود کرده، و بحث فلسفی مفصلی را ارائه میکرده و نظر خاص خود را بیان میفرمودند. چنانکه در همان مباحث آغازی اصول فقه، و در بحثهای مقدماتی دربارهی موضوع علم اصول، به مسئلهی «تمایز علوم به تمایز موضوعات هر علم» و این بحث که «موضوع علم آن است که از عوارض ذاتی آن علم بحث میکند» اشکال میکنند و به این نظر میرسند که علوم اساساً موضوع ندارند، و تمایز علوم نیز به تمایز موضوعات هر علم نیست، بلکه آنچه موجب تمایز علوم میگردد، «وحدت قضایای هم سنخ» است.
دکتر غفوریان در ادامه، بحث از توقیفیت اسماء الهی را یکی دیگر از آراء خاصِّ مطرح در اندیشهی فلسفی امام معرفی کرده و توضیح میدهد که بر اساس روایات، اسماء الهی توقیفی بوده، و به کارگیری تعابیر مختلف برای خدای متعال، متوقف بر آن است که در قرآن و حدیث وارد شده باشد. در حقیقت امام در محدودهی این روایات بیانی متفاوت دارند؛ نخست آن که توقیفی بودن اسماء الهی، دربارهی اسمایی که از قبیل عَلَم و اسم خاص هستند، صحیح است، و لازم است دربارهی حق تعالی رعایت شود؛ دوم آنکه با توجه به ضابطهی عقلی کلی دربارهی صفات الهی، اگر صفتی در قرآن و حدیث وارد شده، که معنای ظاهری عرفی آن با ضابطهی عقلی ناسازگار باشد، لازم است از معنای ظاهر آن صفت دست کشیده، معنای دیگری شایسته حق برای آن وصف در نظر گرفته شود؛ دکتر غفوریان به این نکته نیز توجه دادند که این رأی بر اساس نظریهی «وضع الفاظ برای ارواح معانی» است در حقیقت بر اساس این نظریه لازم نیست معنای لفظ از آنچه موضوعله آن است، تغییر کند، زیرا موضوعله لفظ فقط همان معنای ظاهری و قابل فهم عرفی نیست، بلکه معنای حقیقی لفظ، طبیعتی است که دارای مصادیق عرفی و مصادیق عالیرتبه است. پس صفات حق نیز که کمالات بینهایت و متحد با ذات است، با همان الفاظ و تعبیراتی خوانده میشود که برای مصادیق مادی و جسمانی به کار میرود، و نیازی به مجاز نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه برای مثال به صفت سمع و بصر الهی اشاره میکند که فیلسوفان آن را به علم تأویل برده، و سمع و بصر را آگاهی به مسموعات و مبصرات معنی میکنند؛ در حالی که امام خمینی بر اساس همین نظریه آن را در معنای اصلی خود به کار میبرد و آن را نیازمند تأویل و تفسیر به علم نمیداند.
دکتر غفوریان در پایان به فهرستی از آراء فلسفی و نوآوریهای امام اشاره کرده، و بحث از لوازم وجود و ماهیت، مباحث ماده و صورت، اعتبارات وجود و ماهیت، حدوث زمانی مجردات، و… را از جمله این نوآوریها خوانده که به دلیل ضیق وقت از طرح آن خودداری میشود.
در پایان این نشست نیز حاضران پرسشهایی را دربارهی موضوعات مطرح در باب اندیشههای فلسفی امام خمینی مطرح کردند که دبیر جلسه و ارائه کننده به آن پاسخ دادند.