نشست علمی «جابر جعفی و پدیده غلو» با ارائه فاضل ارجمند مصطفی حقانی فضل در روز یکشنبه 9/11/ 1401در سالن جلسات پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی برگزار شد.
جناب اقای حقانی در این جلسه گفتند:
جابر بنیزید از نژاد عرب و از خانواده جعفی است. ابوعبدالله، ابومحمد و ابویزید را کنیه وی دانستهاند. منابع موجود سخنی از زمان تولد جابر به میان نیاوردهاند، اما به احتمال زیاد تولد وی در حدود سال 50ق و در شهر کوفه بوده است. دوران زندگی جابر را میتوان به سه بخش تقسیم کرد: 1. تولد تا زمان سفر به مدینه؛ 2. سفر به مدینه و اقامه هجده ساله در این شهر؛ 3. بازگشت به کوفه تا زمان مرگ. سال وفات جابر در گزارشهای مختلف 127، 128 و 132 بیان شده که به نظر میرسد سال 128 مشهورتر و دقیقتر از دیگر نقلها باشد. جابر در کوفه درگذشته است.
بر اساس گزارشها جابر را در زمره اصحاب سه امام معصوم دانستهاند: امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهمالسلام. وی به مدت هجدهسال در مدینه شاگرد امام باقر(ع) بود و گویا به قدری به ایشان نزدیک بوده که برخی منابع او را باب آن امام دانستهاند. جابر بیشتر روایات خود را از امام باقر نقل کرده است.
جابر از فقهای اواخر دوره اموی است. شخصیت علمی وی به گونهای بود که مخالفان اندیشههای او نیز از او روایت میکردند. برخی از بزرگان اهل تسنن او را از علمای برجسته و رؤسای شیعه و با عناوین «از خزانههای علم» و «مأخذ علم» معرفی کردهاند. بر اساس گزارش برخی منابع، اهل سنت نیز در نماز جماعت جابر حاضر میشدند. بنا بر گزارشی، هشام بنعبدالملک اموی فرمان قتل جابر جعفی را صادر کرد، اما جابر با تظاهر به دیوانگی، جان خود را نجات داد.
جابر از تابعان بود و احادیث فراوانی را از مشایخ متعدد شنید؛ اما بیشتر دانش خود را از امام باقر دریافت کرد. وی بهقدری پرحدیث بوده که ترمذی به نقل از وکیع میگوید: «اگر جابر جعفی نبود، دست اهل کوفه از حدیث تهی میماند. شیعه و سنی از جابر بنیزید روایت میکردند و دانشمندان با گرایشهای گوناگون و متفاوت از او علم میآموختند. برخی از شاگردان مهم او عبارتاند از: سفیان ثوری، شعبة بنحجاج، ابوحنیفه، سفیان بنعیینه، ابوخیثمه زهیر بنمعاویه جعفی، عمرو بنشمر جعفی، مفضل بنصالح کوفی، منخّل بنجمیل کوفی، یوسف بنیعقوب جعفی کوفی.
در میان آثار روایی و رجالی، بیشتر صاحبنظران شیعه جابر را مدح کرده و روایات او را معتبر دانستهاند. در میان اهل تسنن نیز چهرههای برجستهای مانند سفیان ثوری و شعبة بنحجاج او را توثیق و از وی روایت کردهاند، اما بسیاری از علمای رجال اهل سنت او را از مجروحین و ضعفا دانستهاند. با بررسی نظر قائلان به ضعف جابر به نظر میرسد مهمترین دلیل ضعف جابر اهل غلو بودن او باشد.
گزارشهای رسیده درباره جابر غلو جابر بنیزید را میتوان در سه گروه بررسی کرد: 1. گزارشهایی که در منابع شیعی درباره این شخصیت آمدهاند؛ 2. مسائلی که در منابع اهل سنت درباره وی مطرح شده است؛ 3. ابراز علاقه برخی فرقههای غالی به جابر و وجود نامی وی در آثار این گروهها.
در منابع شیعی شاید بتوان دو مورد را یافت که اشارهای به غلو جابر داشتهاند. نخستین مورد گزارشی است که عبدالله بنحارث، یکی از غالیان، عقاید خود را به جابر نسبت داده است؛ گزارش دیگر عبارت نجاشی در توصیف جابر است که دلالت بر اختلاط او دارد. البته در عبارات نجاشی ضعف راویان جابر نیز دیده میشود.
در منابع اهل سنت نیز آنچه درباره جابر آمده را میتوان تحت عنوانهای غلو در تشیع و رهبری فرقه مغیریه بیان کرد. معاصران سنی جابر، اعتقاد او به آموزههای شیعی مانند امامت و وصایت، رجعت و علم امام را برنتافته و این اعتقادات را غلو در تشیع به حساب آوردهاند. برخی از نویسندگان اهل سنت جابر جعفی را، به دلیل اعتقاد به رجعت، به پیروی از عبدالله بنسبا متهم کردهاند.
سومین بخش از دلایل اتهام جابر به غلو، گرایش برخی گروههای غالی به وی و وجود نام وی در آثار آنان است. به نظر میرسد بیپروایی جابر در بیان برخی آموزههای تشیع و نیز توجه وی به باطن آیات و روایات، او را کانون توجه غالیان قرار داده بود. در آثار این گروهها، افزون بر تمجید جابر و تکریم مقام والای او، روایاتی به وی نسبت داده شده که شبیه روایت خاص جابر جعفی در باب معجزات پیامبر و کرامات امامان هستند. برخی از این روایات در آثار غالیان و امامیه مشترکاند، اما روایاتی نیز در آثار غلات از جابر نقل شده که در آثار جریان اصلی امامیه نشانی از آنها نیست.
نصیریه (نمیریه) توجه خاصی به جابر جعفی دارند و نام او در آثار ایشان فراوان به چشم میخورد؛ آنان جابر را باب امام صادق میدانند. شاید بتوان علت علاقه نصیریان به جابر را توجه حسین بنحمدان خصیبی، یکی از رهبران نصیریه، به وی دانست.
پس از بررسی دلایل مطرحشده و نیز نگاهی به روایاتی که در منابع خط اصلی تشیع از جابر نقل شده، بسیار دشوار است که از گزارشهای رسیده بتوان غلو را برای جابر بنیزید جعفی ثابت کرد.