استعاره را نخستین صنعت از صنایع بدیع دانستهاند (نک: کتاب البدیع، عبدالله بن معتز عباسی) که جایگاه ویژهای در هنر بیان و تبیین دارد، استعاره که اقسام متعددی دارد بلیغترین بیان به شمار رفته است که هم حسن تشبیه را داراست و هم از بلاغت ایجاز بهرهمند است. توصیفی است که بر مبنای شباهت یک پدیده با پدیدههای دیگر، به روشن شدن ذهن انسان در مورد موضوع مورد مطالعه کمک میکند و وجوه اصلی آن را نشان میدهد، به طوری که با تأکید بر وجوه اصلی موضوعات و پدیدههای پیچیده، تصویر ساده و قابل درکی از آنها به دست میدهد، از این رو با استفاده از آنها این امکان فراهم میآید که اجزا و ابعاد متعدد یک پدیده پیچیده به طور مجزا مدنظر انسان قرار گیرد.
اغلب تصور می شود ؛ استعاره تنها زینت در گفتار است که کاربرد آن آراستن کلام به خصوص در ادبیات و شعر می باشد ، در حالی که استعاره یک روش و به تعبیر دقیق تر یک هنر در بیان است که بخشی از کاربرد آن در بلغت و آراستن کلام ظاهر می شود، یکی از کاربردها ی مهم آن نشان دادن حقیقت به زبان ساده است، گشایش فهم و بصیرت آدمی نسبت به حقایق و مفاهیم عمیق علمی و نظری است، به تعبیر دیگر استعاره بر کشیدن حجاب از روی حقیقت است
بنابراین استعاره مفهومی کمکی است که برای رساندن مفاهیم سخت و دیریاب از جهان هستی مورد استفاده قرار میگیرد. لذا استعاره نه تنها یک صنعت ادبی و بلاغی بلکه یکی از قوا و ابزار تفکر و زبان به حساب میآید از این رو، استعاره صرفا زینت در گفتار نیست بلکه شامل آگاهی، معرفت جدید و شیوه جدید صحبت کردن درباره موضوع است (نک: ریکور، پل، «استعاره و ایجاد معانی جدید دز زمان» ترجمه حسین فقری، مجله معرفت1368، شماره 120). اگر زبان بر آیند تفکر است پس استعاره با ذات زبان مرتبط است و قالبی برای پر کشیدن افکار است، درزبان رسمی، الفاظ، معانی را حبس میکنند ولی استعاره محدودیت ها را کنار میزند و روح جدیدی به معانی و بیان عطا میکند. از این رو استعاره مختص شعر و هنر نیست بلکه با ذات زبان و هنر بیان مرتبط است.
خاصیت بیان استعاری این است که معنایش محدود نیست، از این رو خواننده اثر، علاوه بر راحتی فهم و لطافت سخن، ممکن است هر بار معانی تازه ای را دریابد، بنابراین استعاره در اندیشه اتفاق میافتد و هر چه اندیشه مجرد یا انتزاعی شود استعاری تر میگردد، لذا استعاره باعث لطافت و زیبایی سخن و گشایش در معنا و فهم میشود، در واقع در زبان رسمی بین معانی و مفاهیم دیوارهای رفیعی کشیده میشود که تفکر مشکل و دیالوگ غیرممکن میشود و استعاره این موانع را برمیدارد، چنانچه برخی ها گفتهاند اگر استعاره نبود بسیاری از حقایق عالم، از قبیل زیبایی، عشق، احساسات، ارزشها و بسیاری از حقایق عرفانی، دینی و یا فلسفی غیرقابل بیان باقی میماند (همان) و به خاطر همین هم امروز استعاره یکی از بحث های عمده زبان شناسی را به خود اختصاص داده است به علاوه انتخاب استعارههای متفاوت در یک متن میتواند نشان دهندة ایدئولوژی غالب صاحبان تفکر باشد و در عین حال ایدئولوژیهای متفاوت در جهت نهادینه کردن باورهای بنیادینشان میتوانند دست به تولید استعارههای متفاوت بزنند و از الگوهای مفهومی خاصی جهت پرورش و تولید عبارات زبانی استعاری و یا همان زبان استعاری استفاده کنند
و این روش از چنان اتقان و استحکامی در بیان برخوردار است که کتاب مکین خداوند متعال مملو از استعاره و تشبیه در بیان حقایق متعالی است. گستره استعارههایی قرآنی آنقدر وسیع بوده است که آثار متعددی در طول تاریخ به تحقیق و تبیین این رویکرد پرداختهاند.
انتهای پیام/120