همایش بین المللی آموزه های دینی و مسئله نفس و بدن در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تا ۱۹ اسفند ۱۳۸۹ توسط در شهر قم برگزار گردید.
حوزه های تحت پوشش: انسان شناسی ، مطالعات مذهبی (الهیات)
برگزار کننده:
شهر برگزاری: قم
محور همایش مسئله زیر است:
کدام دیدگاه متافیزیکی درباره مسئله نفس و بدن ـ مانند دوگانهانگاری یا مادیانگاری ـ بهتر میتواند آموزههای دینی مربوطه مثل معاد، برزخ، فرشتگان و وحی را تبیین کند؟
چند تعریف:
1. آموزههای دینی: باورهایی که بنیاد اعتقاد دینی دانسته میشوند یا در منابعی که معتبر دانسته میشوند مانند تورات، انجیل و قرآن، بیان شدهاند.
2. آموزههای دینی مربوط به نفس: آموزههای دینیای که لوازم انسانشناختی دارند، برای مثال، آموزه برزخ مستلزم انسانشناسیای است که بر اساس آن، شخص پس از مرگ باقی میماند و با سایر اشخاص در آن جهان ارتباط برقرار میکند و غیره.
3. دیدگاه متافیزیکی: دیدگاهی که از اصل وجود و عدم یا چگونگی وجودِ آن چیز سخن میگوید؛ مثلاً واقعگرایی در مورد کلیات دیدگاهی متافیزیکی است که کلیات را در خارج موجود میداند و اصالت تسمیه در مورد کلیات دیدگاهی متافیزیکی است که کلیات را در خارج موجود نمیداند. افلاطونیمآبی تقریری از واقعگرایی است که کلیات را به صورت امور غیرفیزیکی یا هویات انتزاعی در خارج موجود میداند.
4. مسئله نفس و بدن: مسئلهای متافیزیکی درباره ذهن/نفس و ارتباط آن با بدن که به پرسشهای زیر میپردازد: آیا ذهن/نفس وجود دارد؟ آیا حالات ذهنی وجود دارند؟ رابطه میان حالات ذهنی و حالات دستگاه عصب مرکزی چیست؟ آیا حالات ذهنی علاوه بر حالات فیزیکیاند؟ امور ذهنی و فیزیکی چگونه متمایز میشوند؟
بیان مسئله
مسئله مورد نظر در این همایش هیچ یک از امور زیر نیست:
1. اثبات آموزههای دینی مربوط به نفس از طریق براهین فلسفی، مانند تلاش برای اثبات صدق معاد از طریق براهین فلسفی. مقالاتی که به این موضوعات میپردازند، پذیرفته نمیشوند.
2. بحث فلسفی صرف از مسئله ذهن و بدن؛ برای مثال، صورتبندی استدلالی برای دوگانهانگاری بدون ملاحظه ارتباط این دیدگاه با آموزههای دینی در همایش ما پذیرفته نمیشود.
آنچه در همایش مد نظر است، پژوهش زیر است:
3. بیان دیدگاههای فلسفی مربوط به رابطه نفس و بدن و لوازم آنها برای آموزههای دینی مربوط.
برای مثال، نویسنده میتواند تقریری از دوگانهانگاری (برای مثال، دیدگاه ابن سینا، آگوستین، دکارت یا دیدگاه خود نویسنده) را صورتبندی کند، سپس ببیند که این دیدگاه چگونه میتواند یک آموزه دینی خاص مانند معاد را تبیین کند. در این رویکرد، یک نظریه فلسفی خاص درباره نفس و بدن بررسی میشود تا روشن شود که (1) آیا با معاد ـ برای مثال ـ سازگار است یا نه و (2) اگر سازگار است، با چه نوع معادی سازگاری دارد؛ معاد جسمانی یا روحانی؟
یا نویسنده میتواند جزئیات دینی یک آموزه خاص را بیان کند و استدلال کند که نظریه خاصی درباره مسئله نفس و بدن بهترین تبیین را از آن جزئیات به دست میدهد. برای مثال، میتوان اموزه معاد را با جزئیاتی که در متون مقدس آمده است، بیان کرد، سپس نظریهای را درباره نفس و بدن بررسی کرد که بهترین تبیین را از آن ارائه میدهد.
در این صورت، چند نظریه بدیل را باید مقایسه کرد تا روشن شود که کدام یک از آنها تبیین بهتری را از آموزه مورد نظر در اختیار میگذارند.