کرسی ترویجی دکتر اکبر اقوام کرباسی با عنوان با عنوان «نقش نظریه امر بین امرین در تبیین مسئله استطاعت در نگاه متکلمان نخستین» بر گزار شد.
در پژوهشکدۀ فلسفه و کلام اسلامی برگزار شد:
کرسی ترویجی «نقش نظریه امر بین امرین در تبیین مسئله استطاعت در نگاه متکلمان نخستین» برگزار شد.
این کرسی نظریهپردازی، در تاریخ یکشنبه 19/11/99 در تالار شهید سلیمانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به صورت حضوری و مجازی تشکیل شد.
در این کرسی ترویجی که در راستای کرسی تخصصی «نظریهپردازی متناندیش در متکلمان نخستین» برگزار گردید، آقای دکتر اکبر اقوام کرباسی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به ارائه نظریه خود پرداختند و گفتند به نظر میرسد هشام بن حکم و پیروانش باصل امر بین الامرین را در تبیین مسئله استطاعت دخیل میدانند و دیگرانی مانند زراره این دو را دو اصل جداگانه میدانند و اگر هم بحثی از استطاعت کردهاند، استطرادی بوده است. در ادامه ناقد محترم آقایان دکتر سیدحسن طالقانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث گفتند همه متکلمان امامی مدرسه کوفه در تبیین مسئله استطاعت از نظریه امر بین امرین استفاده نکردهاند و لذا سخن آقای کرباسی فقط به نحو موجبه جزئیه صادق است و ناقد دوم آقای دکتر اصغر رمضانی، محقق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نیز در نقد ایدۀ ایشان گفتند: اولاً به لحاظ مفهومی واژههای امر بین امرین و استطاعت توضیح داده نشدهاند. ثانیاً ارائهدهنده محترم جایگاه این بحث را در علم کلام روشن نکردهاند. ثالثاً روشن نکردهاند که مسئله استطاعت برای حل چه مشکلی مطرح شده است.
در ادامه گزارش کامل این کرسی ترویجی علمی را می خوانیم.:
گزارش کامل
نقش نظریه امر بین امرین در تبیین مسئله استطاعت در نگاه متکلمان نخستین
در راستای کرسی تخصصی نظریهپردازی متناندیش در متکلمان نخستین کرسی نقش نظریه امر بین امرین در تبیین مسئله استطاعت در نگاه متکلمان نخستین با ارائه حجت الاسلام دکتر اکبر اقوام کرباسی روز یکشنبه 19 بهمن در تالار شهید سلیمانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
به گزارش مرکز همکاری های علمی و بین الملل در ابتدای این جلسه حجت الاسلام دکتر اکبر اقوام کرباسی به ارائه نظریه پرداخت و حجت الاسلام دکتر سید حسن طالقانی و دکتر اصغر رمضانی به نقد این کرسی پرداختند.
کرباسی گفت: استطاعت، از مهمترین مشخصههای اختیارساز برای آدمی است که جریانهای کلامی معتقد به اختیار آدمی دستی در تبیین و توضیح آن بر اساس چارچوب و نظام فکری خویش داشتهاند. اهل الحدیث بر اساس تلقی جبرگرایانه خویش منکر این آموزه و در مقابل، معتزلیان به شدت بر وجود آن پای میفشردند. امامیان اما، از همان ابتدا بر اساس نظام عدل الهی و در چارچوب حاکمیت مشیت خداوند از یک سو و پذیرش اراده و حریت انسان از سوی دیگر در تبیین استطاعت کوشیدند. مجموعه تحقیقات نشان میدهد که میان اندیشمندان امامیه نخستین، استطاعت ناظر به مقام تحقق فعل خارجی دانسته میشد و طبعاً ایدۀ انحصاریِ امربینالامرینِ این گروه، به سادگی میتوانست تبیینی در خور از تلقی امامیه در این بحث ارایه نماید. با این همه در کوفه سده دوم چند تبیین مختلف از این بحث ارایه شد که جملگی در جان مایه اصول بحث مشترکاند، اما اختلافاتی نیز با یکدیگر دارند. کوفه قرن دوم حداقل چهار نظریه در بحث استطاعت به خود دیده است. در نظریه زراره، استطاعت مساوق با تندرسی جسمی افراد و مقدم بر فعل دانسته میشد. هشام بن حکم استطاعت را جمع پنج موردِ تندرستى، رفع مانع، فراهم بودن وقت و امکانات، ابزار تحقق فعل و سبب وارد از بیرون میدانست. در نظر او چهار جزء از این علل قبل از فعل و یکی، که همان سبب وارد باشد، حینالفعل محقق میشود و هنگامی که خدا سبب را پدید آورد، فعل ضرورتاً محقق میشود. با این حال زمانی مفهوم استطاعت محقق است که هر پنج مورد پیشگفته گرداگرد یکدیگر جمع باشند. نظریۀ مؤمنالطاق در واقع دیدگاهی بین نظر هشام و زراره است. ایده او هر چند در قدم نخستین همسو با زراره مینماید و استطاعت را سلامتی و حتی قبل از فعل میداند ولیکن مانند هشام سبب وارد از بیرون(مشیت خداوند) را در تعریف استطاعت داخل نمیکند. تفاوت دیدگاه او با زراره نیز به آن برمیگشت که وی تحقق خارجی فعل را منوط به مشیت الهی میدانست. هشام بن سالم نیز همچون مؤمنالطاق و زراره، نظریه استطاعت را میپذیرد و آن را قبل از فعل و به معنای تندرستی انسان میداند و افعال انسان را تحت مشیت خداوند میداند. با این همه تفاوت مواضع انسانشناسانه هشامین با یکدیگر، جایگاه و جنس استطاعت را برای ایشان متفاوت خواهد کرد. ابن سالم استطاعت را قوهای میداند که به جسم انسان بازگشت میکند چرا که حقیقت انسان در نظر او همین بدن است، اما ابن حکم بر اساس دیدگاهش درباره انسان میبایست آن را به روح برگرداند و نه جسم؛ چرا که وی حقیقت انسان را روح میداند و تمام قوای انسان، را برای روح ترسیم میکند.
در ادامه دکتر سید حسن طالقانی در نقد اظهارات دکتر کرباسی گفت که همه متکلمان امامی مدرسه کوفه در تبیین مسئله استطاعت از نظریه امر بین امرین استفاده نکردهاند و لذا سخن آقای کرباسی فقط به نحو موجبه جزئیه صادق است و اینکه وی تبیین نکرد که استطاعت در افعال نفسانی انسان چگونه جریان پیدا میکند. آقای کرباسی در جواب گفت که اشکال نخست را میپذیرم و در مورد اشکال دوم نیز باید بگویم که محل بحث بنده نبود و تا به حال در این بخش از افعال انسان و ربط و نسبت آن با مسئله استطاعت زیاد غور نکردهام.
ناقد دوم اصغر رمضانی نیز در نقدشان بر دیدگاه کرباسی گفت که اولا به لحاظ مفهومی واژههای امر بین امرین و استطاعت توضیح داده نشدهاند. ثانیاً ارائه دهنده محترم جایگاه این بحث را در علم کلام روشن نکرده است. ثالثاً روشن نکردهاند که مسئله استطاعت برای حل چه مشکلی مطرح شده است. لذا همه این موارد به ابهام بحث میافزاید و مخاطب را سردرگم میکند.
کرباسی در جواب گفت پرداختن به مسئله امر بین امرین خود یک جلسه کامل وقت میگیرد و اجمالا به معنای دخالت اراده خداوند و اراده انسان در فعل انسان است. البته معنای اصطلاحی استطاعت را توضیح دادم. البته اشکالات بعدی را وارد میدانم و این ناشی از ضیق وقت جلسه است.
منبع:
تاریخ خبر: 1399/11/23 پنجشنبهتعداد بازدید کل: 413 تعداد بازدید امروز: 1